وصف اسد الله از زبان سلطان الذاکرین+ تصاویر
تاریخ انتشار: ۸ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۹۱۴۵۶۲
نوای «علی یا مولای» سلیم موذن زاده اردبیلی که خیل عظیمی از مداحان او را به صفت سلطان الذاکرین می شناسند همچنان در تاریخ حیات و ممات دارد؛ نوایی که از زخمی عمیق بر فرق اسلام حکایت میکند. ۰۸ خرداد ۱۳۹۸ - ۰۰:۵۵ استانها اردیبل نظرات - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اردبیل، گفتهاند تنها صدا است که میماند و این را میتوان در تاریخ دهههای اخیر مداحی اردبیل به عینه شاهد بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سلیم موذن زاده اردبیلی مداح شهیر ایران است که نوای او بیش از شش دهه با حنجرهای استثنایی، گوش و دل علاقهمندان را نوازش میدهد.
وی در سال 1315 خورشیدی در شهر اردبیل متولد شد و بیشتر نوحههایش را به زبان ترکی آذربایجانی خوانده و به زبانهای فارسی و عربی نیز تسلط کامل داشت و به طور متوسط روزانه پنج ساعت از عمر خود را صرف مداحی کرده و بیش از 2 هزار عنوان نوار کاست مربوط به برنامههای او تاکنون به زبانهای ترکی، فارسی و عربی و حتی انگلیسی موجود است.
مرحوم استاد سلیم موذن زاده اردبیلی که حنجرهاش را وقف امام حسین(ع) کرد+فیلماردبیل| گذری بر زندگی و آثار سلیم موذنزاده اردبیلی به بهانه دومین سالگرد غروبش+فیلم و تصاویر«بر کشتگان نینوا اربعین آمد»؛ سلیم موذن زاده + صوتآنچه در لابه لای نواهای حزنانگیز مداحی همواره ماندگار است، ناز و نوازش امام اول شیعیان با هنجره طلایی است که تا تاریخ بشریت هست زنده و جاری و ساری خواهد بود.
علی (ع) شاه ولایت است
از حسنات ماندگار سلیم موذن زاده اردبیلی مداحی با هدف معرفی شان و منزلت اهل بیت (ع) به ویژه امام علی (ع) و امام حسین (ع) است که در نواهای وی ماندگار شده و هر یک درسی در مکتب اسلام است.
موذن زاده اردبیلی که در نواهای خود علی را شاه ولایت، احیا کننده دین اسلام و نگهدار پرچ اسلام توصیف میکند، رشادتهای علی (ع) در میدانهای جنگ، زهد و تقوایش در نماز و رسیدگی به حال ضعفا را در مسیر نواهای مانگار قرار داده است.
زمانی که میگوید: «امیر المومنین حیدر علی دارم، چه غم دارم » فصل خطابی بر تمسک شیعیان و معرفی الگوی برتر در اسلام است.
زمانی که در دستگاه شور رشادتهای اسد الله را احیا میکند و زمانی که در دستگاه همایون «علی ای همای رحمت» سر میدهد از مولایی سخن رانده که بیبدیل در اسلام است و برای تمامی بشریت الگو و سرمشق بوده و خواهد ماند.
واهمه از دست دادن علی (ع)
تلخ ترین نواهای مداح اهل بیت به صحنه های شکافتن فرق سر امام اول شیعیان و شهادت دردناک امام علی (ع) مرتبط است تا جایی که در دستگاه سه گاه از مردم بیوفای کوفه و کوچههای غم بار آن روزها میخواند.
از روزهایی که بشر یتیم میشود و چشم یتیمان به پشت در خانه علی (ع) خشک شده است تا شاید معجزهای و پیام خوشی چشم گریانشان را به خنده وادارد و مولایشان از بستر برخیزد.
مداحی و نوحهخوانی از نظر مرحوم سلیم موذن زاده کار هر کسی نیست، از نظر او نوحهخوان باید دورههای تعلیم را با موفقیت پشت سر بگذارد و به این نکته توجه کند که میخواهد برای عزای حسینبنعلی(ع) نوحه بگوید، پس پاکی نیت و خلوص عمل لازمه موفقیت و ماندگاری است.
وی درباره صدای خوش و موسیقی گفته است: صدای خوش یک امر موروثی در خانواده ما بود، ابوی در عزای امام حسین(ع) نوحه میگفت و نوحه میخواند، اما چیزی که او را در درجهای برتر قرار میداد، آشنایی کامل او به موسیقی است، چرا که او در ردیف و گوشههای موسیقی ید طولایی داشت و ما را نیز آموزش میداد،من هر چه در این زمینه یاد گرفتهام از ابوی است
علی (ع) کلید هر قفل است
مداحی سلیم موذن زاده اردبیلی تنها به بیان مصائب، مقتلها و ولادت اهل بیت (ع) محدود نمانده و آنچه آثار تولیدی او را برجسته میسازد، آموزش اصول و فرعیات دین به واسطه مداحیها و معرفی اهل بیت (ع) به عنوان الگوی برتر بشریت است.
آنجا که علی (ع) را خلاصه قرآن و عصاره انسان مینامد و آنجا ولادت علی (ع) را نزول رحمت توصیف میکند و آنجا که شهادت او را شهادت علم دار اسلام میخواند.
در نوحههای حزنانگیز سلطان الذاکرین علی فصل خطاب اسلام است؛ پرچمداری است که نه با گفته هایش بلکه با کرده هایش اسلام را صیانت کرده و پاکیزه ترین دین را به بشریت معرفی کرده است.دانسته به محراب شهادت رفته و فرزندانش نیز در راه اسلام یکی پس از دیگری به شهادت رسیدهاند.
چنان که عالم دینی، آیت الله سید حسن عاملی معتقد است فضیلت علی (ع) این است که در مدار حق قرار گرفته و علی (ع) قرآن مجسم است و تمامی مراتب قرآن در علی ظهور دارد؛ علی(ع) همچنین طهارت روحی غیر قابل وصفی دارد و پیامبر او را به عنوان شاهد رسالت خود معرفی کرده است.
امام جمعه اردبیل با تاکید به اینکه از فضایل امام مظلوم این است که وجود اسلام به وجود علی (ع) بسته است؛ اظهار کرد: از پیامبر نقل شده که منزلت علی (ع) به من به مانند منزلت من به خدا است و این ارتباط عظیم بیانگر روح بزرگ این شخصیت الهی است.
عاملی با اشاره به حکمت و علم علی(ع) افزود: علم امام علمی الهی است و در توضیح آن همین بس که منتهای عرش بر هیچ کس مشخص نیست و هیچ کس قادر نبوده خارج از عرش بایستد و آن را تشریح کند اما علی(ع) می گوید« پاسخ هر سوالی از کائنات در نزد من است» و عقل در مقابل عظمت او حیران است.
نماینده ولی فقیه در استان با اشاره به فضایل جامعیت و مجمع الازداد بودن امام علی (ع) گفت: اخلاص علی(ع) و قدرت ارادهاش که هیچگاه مصالح را فدای خواسته خود نکرد از دیگر فضیلتهای بینظیر است که در هیچ بشری چون علی (ع) چنین روحیهای دیده نشده است.
وی با اشاره به زهد و تقوای امام علی (ع) قدرت اجرای عدالت را دیگر فضایل وی نامید و گفت: علی (ع) به کرارت در حیات خود نشان داد که تمامی عواطف را برای تحقق عدل زیرپا میگذارد و غیر از خداوند هیچ چیز دیگری در وجود او نیست.
عاملی با اشاره به فضیلت همراهی امام مظلوم با پایینترین سطح طبقات جامعه تصریح کرد: سختی و گرسنگی و استفاده از البسه وصلهدار از سوی علی (ع) به خاطر همدردی با پایینترین طبقه جامعه بود و این موضوع بیانگر قدرت روحی امام است که تا چه حد بر خود تسلط دارد.
در توضیح منزلت امام اول شیعیان همین بس که سلیم موذن زاده می خواند:
«علی بیر نور واحد دیر علی سِّر عقاید دیر
علی مرد مجاهد دیر علی قرآن شاهد دیر»
گزارش از ونوس بهنود
انتهای پیام/
R41374/P4001/S6,49/CT6منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۹۱۴۵۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شباهتهای جنگ غزه و ائتلاف کفار و مشرکین مکه و یهود مدینه در جنگ احزاب
به گزارش حوزه جامعه خبرگزاری تقریب،مولوی عبدالروف توانا از علمای اهل سنت افغانستان در یادداشتی نوشت: پس از آنکه ماجراى جنگ احزاب پیش آمد، سوره احزاب نازل شد و حداقل تعداد 17 آیه آن، از این جنگ و حوادث آموزنده و مسائل تربیتى و پیامد هاى آن سخن گفت.
لذا شرح اوضاع این جنگ و بیان دقایق بسیار و ریزه کارى هاى فراوان در آن و تشریح وضع گروه هاى مختلف مسلمین با دقت و ظرافت در این میدان اجتناب ناپذیر است.
غزوه احزاب در یک نگاه
جنگ «احزاب» چنان که از نامش پیدا است مبارزه همه جانبه اى از ناحیه عموم دشمنان اسلام و گروه هاى مختلفى بود که با پیشرفت این آیین منافع نامشروعشان به خطر می افتاد.
نخستین جرقه جنگ از ناحیه گروهى از یهود «بنى نضیر» روشن شد که به مکه آمدند و طایفه «قریش» را به جنگ با پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم تشویق کردند و به آن ها قول دادند تا آخرین نفس در کنارشان می ایستند، سپس به سراغ قبیله «غطفان» رفتند، و آن ها را نیز آماده کارزار کردند.
این قبائل از هم پیمانان خود مانند قبیله «بنى اسد» و «بنى سلیم»، نیز دعوت کردند، و چون همگى خطر را احساس کرده بودند، دست به دست هم دادند تا کار اسلام را براى همیشه یکسره کنند، پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم را به قتل برسانند، جامعه نوپای اسلامی را در هم بکوبند، مدینه را غارت کنند، و چراغ اسلام را خاموش سازند.
مسلمانان که خود را در برابر این گروه عظیم دیدند به فرمان پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم به شور نشستند و قبل از هر چیز با پیشنهاد سلمان فارسى، اطراف مدینه را خندقى کندند تا دشمن به آسانى نتواند از آن عبور کند و شهر را مورد تاخت و تاز قرار دهد (و به همین جهت یکى از نام هاى این جنگ، جنگ خندق است).
لحظات بسیار سخت و خطرناکى بر مسلمانان گذشت، جان ها به لب رسیده بود، منافقین در میان لشکر اسلام سخت به تکاپو افتاده بودند، جمعیت انبوه دشمن و کمى لشگریان اسلام در مقابل آن ها (تعداد لشکر کفر را ده هزار، و لشکر اسلام را سه هزار نفر نوشته اند) و آمادگى آن ها از نظر تجهیزات جنگى و فراهم کردن وسائل لازم، آینده سخت و دردناکى را در برابر چشم مسلمانان مجسم می ساخت.
ولى خدا می خواست در اینجا آخرین ضربه بر پیکر کفر فرود آید، صف منافقین را نیز از صفوف مسلمین مشخص سازد، توطئه گران را افشا کند، و مسلمانان راستین را سخت در بوته آزمایش قرار دهد.
سرانجام این غزوه به پیروزى مسلمانان تمام شد، طوفانى سخت به فرمان خدا وزیدن گرفت، خیمه و زندگى کفار را در هم ریخت، رعب و وحشت شدیدى در قلب آن ها افکند، و نیروهاى غیبى فرشتگان به یارى مسلمانان فرستاد.
قدرت نمائی هاى شگرفى همچون قدرت على (ع) در برابر عمرو بن عبدود بر آن افزوده شد، و مشرکان بى آنکه بتوانند کارى انجام دهند پا به فرار گذاردند. این دورنمایى بود از جنگ احزاب که در سال پنجم هجرى واقع شد.
نمونۀ کامل جهاد دفاعی
تمام قوانین آسمانى و بشرى به شخص یا جمعیتى که مورد هجوم واقع شده حق مى دهد براى دفاع از خویشتن به پا خیزد و آنچه در قدرت دارد به کار برد، و از هر گونه اقدام منطقى براى حفظ موجودیت خویش فروگذار نکند این نوع جهاد را، جهاد دفاعى مى نامند.
جنگ احزاب جنبه دفاعى داشته است؛زیرا آغازگر جنگ، مشرکان بودند. آنها از نقاط مختلف سرزمین حجاز، به فرماندهى مشرکان مکه به سمت مدینه حرکت کرده و آن شهر را محاصره نمودند. مسلمانان ناچار بودند از جان و مال و ناموس و عقاید خویش دفاع کنند. آیا هیچ عاقلى به خود اجازه می دهد که در مقابل دشمنان تا دندان مسلّح - که قصد داشتند پیامبراسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم و مسلمانان را به قتل برسانند و زنان و بچّه هاى آنان را اسیر کنند و مدینه را ویران نمایند - ساکت بنشیند؟ آیا مقابله با آنها خشونت محسوب می شود.
مشورت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم با مردم
در مسائل مهم اجتماعى مربوط به یک کشور سزاوار است که با همه مردم در سراسر آن کشور مشورت شود،حتّى از تاریخ پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم نیز به خوبى استفاده می شود که آن حضرت با اینکه عقل کلّ بود، باز به نظر اکثریت مسلمانان در موارد «مشورت» احترام می گذاشت.
از جمله در جنگ خندق که در مورد ماندن در مدینه یا بیرون رفتن و جنگیدن در خارج مدینه با مسلمانان «مشورت» فرمود؛ در اینجا میان یاران پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم اختلاف شد ...
گروهى طرفدار این شدند که پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم به خارج از مدینه برود، ولى سلمان گفت ما هنگامى که از سواران دشمن بیمناک بودیم، در اطراف شهر خندق می کندیم، آیا اجازه می فرمایى اى رسول خدا که در اطراف مدینه خندق بکنیم؟ نظریه سلمان مورد قبول اکثر مسلمین واقع شد (و کندن خندق را ترجیح دادند و پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم آن را پذیرفت)
مدیریت در بحران
کسانى که داستان جنگ احزاب را در قرآن مجید و روایات و تواریخ مطالعه کنند به خوبى می دانند که در این میدان یک نابرابرى شدید در میان مسلمین و دشمنان آنها وجود داشت و چنان مدینه را محاصره کرده بودند که بر حسب ظاهر سقوط مدینه حتمى بود و کار به قدرى بر مسلمانان مشکل شد که به تعبیر قرآن «اذْ زاغَتِ الْابْصارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ ... وَ زُلْزِلوا زِلْزالًا شَدیداً؛ و زمانى که چشمها از شدت وحشت خیره شده و دلها به گلوگاه رسیده بود ... و مومنان تکان سختى خوردند».
اما این ناخداى بزرگ به هنگامى که سفینه اش گرفتار سخت ترین طوفان ها، می شود کم ترین ضعف و سستى و دستپاچگى به خود راه نمی دهد، او هم ناخدا است هم لنگر مطمئن این کشتى، هم چراغ هدایت است، و هم مایه آرامش و راحت روح و جان سرنشینان.
همراه دیگر مؤمنان، کلنگ به دست می گیرد، خندق می کند، با بیل جمع آورى کرده و با ظرف از خندق بیرون می برد، براى حفظ روحیه و خونسردى یارانش با آنها مزاح می کند، و براى گرم کردن دل و جان آنها را به خواندن اشعار حماسى تشویق می نماید، مرتباً آنان را به یاد خدا می اندازد و به آینده درخشان و فتوحات بزرگ نوید می دهد.
از توطئه منافقان بر حذر می دارد و هوشیارى لازم را به آنها می دهد. از آرایش جنگى صحیح و انتخاب بهترین روشهاى نظامى لحظهاى غافل نمی ماند، و در عین حال از راههاى مختلف براى ایجاد شکاف در میان صفوف دشمن از پاى نمی نشیند.
به راستی اگر به داستان جنگ احزاب و مسأله حفر آن خندق عظیم به گرد مدینه که نه عابر پیاده به آسانى می توانست از آن بگذرد، و نه سواران می توانستند از روى آن بپرند، آن هم در مدّتى کوتاه و با وسائل بسیار بسیار ابتدائى، بیندیشیم، و مدیریت پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم را در این زمینه و کیفیت تقسیم این کار را میان یارانش بنگریم، به دقّت و ظرافت در برنامه ریزى پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم پى می بریم و جالب این که تا کار خندق پایان یافت، دشمن هم از راه رسید!
جنگ احزاب در بوتۀ آزمون
جنگ احزاب، محک آزمون عجیبى بود، براى همه مسلمانان و آنها که دعوى اسلام داشتند، و همچنین کسانى که گاه ادعاى بى طرفى می کردند و در باطن با دشمنان اسلام سر و سر داشتند و همکارى می کردند.
موضع گروههاى سه گانه (مؤمنان راستین، مؤمنان ضعیف و منافقان) در عملکردهاى آنها کاملا مشخص شد، و ارزشهاى اسلامى کاملا آشکار گشت. هر یک از این گروههاى سه گانه در کوره داغ جنگ احزاب، سره و ناسره بودن خود را نشان دادند.
طوفان حادثه بقدرى تند بود که هیچکس نمی توانست آنچه را در دل دارد پنهان کند، و مطالبى که شاید سالیان دراز در شرائط عادى براى کشف آن وقت لازم بود در مدتى کمتر از یک ماه به ظهور و بروز پیوست!
در آن روز اخبار و بشارتهای پیامبر جز در نظر مؤمنان آگاه، فریب و دروغى بیش نبود؛ امّا دیده ملکوتى پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم در لابه لاى جرقّه هاى آتشین که از برخورد کلنگ هایى که براى حفر خندق بر زمین کوبیده می شد، جستن می کرده، می توانست گشوده شدن درهاى قصرهاى پادشاهان ایران و روم و یمن را ببیند، و به امّت جان بر کفش بشارت دهد، و از اسرار آینده پرده بردارد.
گروهى در فکر خانه و زندگى خویشتن و در فکر فرار بودند، جمعى سعى داشتند دیگران را از جهاد باز دارند و گروهى تلاش می کردند رشته اتحاد خود را با منافقین محکم کنند.
پیداست مردمى که این چنین ضعیف و بى پایه اند، نه آماده پیکار با دشمنند و نه پذیراى شهادت در راه خدا، به سرعت تسلیم می شوند و تغییر مسیر می دهند.
به عکس منافقان و یا مؤمنان ضعیف الایمان که طوفان حوادث آنها را به این طرف و آن طرف می افکند، و هر روز فکر شوم و تازهاى در مغز ناتوان خود می پروراندند، مومنان ، از آنجا که به آنها گفته شده بود که شما در بوته هاى آزمایش سختى آزموده خواهید شد، با مشاهده احزاب متوجه صدق گفتار خدا و پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم شدند و بر ایمانشان افزود. لذا همچون کوه، ثابت و استوار ایستادند، و اثبات کردند، "عهدى که با او بستند هرگز گسستنى نیست": «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ ینْتَظِرُ؛ در میان مؤمنان مردانى هستند که بر سر عهدى که با خدا بسته اند ایستاده اند، بعضى از آنها به عهد خود وفا کرده، جان را به جان آفرین تسلیم نمودند و در میدان جهاد شربت شهادت نوشیدند، و بعضى نیز
در انتظارند».
خلاصه، هرکس اسرار باطنى خویش را در این رستاخیز عجیب و «یوم البروز» آشکار ساخت.
تمامی ایمان در برابر تمامی کفر
جنگ احزاب چنان که از نامش پیدا است نبردى بود که در آن تمام قبائل و گروههاى مختلف دشمنان اسلام براى کوبیدن «اسلام جوان» متحد شده بودند.
جنگ احزاب آخرین تلاش، آخرین تیر ترکش کفر، و آخرین قدرت نمایى شرک بود، به همین دلیل هنگامى که بزرگ ترین قهرمان دشمن یعنى «عمرو بن عبدود» در برابر افسر رشید جهان اسلام «امیرالمؤمنین على بن ابى طالب علیه السلام» قرار گرفت، پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: «بَرَزَ الْایمانُ کلُّهُ الَى الشِّرْک کلِّهِ؛ تمام ایمان در برابر تمام کفر قرار گرفت».
چرا که پیروزى یکى از این دو نفر بر دیگرى پیروزى کفر بر ایمان یا ایمان بر کفر بود، و به تعبیر دیگر کارزارى بود سرنوشت ساز که آینده اسلام و شرک را مشخص می کرد. به همین دلیل بعد از ناکامى دشمنان در این پیکار عظیم، دیگر کمر راست نکردند و ابتکار عمل بعد از این، همیشه در دست مسلمانان بود.
سخن آخر: (دستاوردهای جنگ احزاب)
سر انجام این غزوه بى آنکه احتیاج به درگیرى وسیع و گسترده اى باشد و مؤمنان متحمل خسارات و ضایعات زیادى شوند: با پیروزى مسلمانان تمام شد.
ناکام ماندن آخرین تلاش دشمن و در هم شکسته شدن برترین قدرت نهایى آن ها، رو شدن دست منافقین و افشا شدن کامل این دشمنان خطرناک داخلى، جبران خاطره دردناک شکست احد، ورزیدگى مسلمانان، و افزایش هیبت آنان در قلوب دشمنان، بالا رفتن سطح روحیه و معنویت مسلمین به خاطر معجزات بزرگى که در آن میدان مشاهده کردند، تثبیت موقعیت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم در داخل و خارج مدینه و فراهم شدن زمینه براى تصفیه مدینه از شرّ یهود بنى قریظه از جمله پیامدهاى پربار این جنگ بود.
اوضاع خاورمیانه، در یک شباهت بسیار ساده، همان ائتلاف کفار ومشرکین مکه و یهود مدینه را میماند که مشهور به جنگ احزاب است !
استکبار سلطه طلب وسران منافق وبی غیرت عرب وارتش نامدار رژیم جعلی اسرائیل، درست در مقابل جبهه حق طلب مقاومت قرار گرفته وتدارک چنین صحنه ای را دارند.
اما در جانب جبهه حق ودفاع از مشروعیت بخشی به حقوق انسانی، مجاهدان علی دیگر ضرورت است تا عَمرِ بنِ عَبدَوَد های دوران را نشانه گرفته و شمشیر بر تن اختاپوس صد پای اسرائیل حواله کرده وسر این اژدهای قهار را ببرد.
روزهای این پهلوانی و کسب لقب اسداللهی فرا رسیده است!
یقین دارم خداوند متعال بار دیگر چنین فتح وظفر را شامل حال مجاهدان جبهه مقاومت می سازد و برنده این نبرد نابرابر آن شاء الله حماس حماسه ساز و سایر گروه های فلسطینی یمنی و لبنانی خواهند بود و جشن پیروزی را در غزه مظلوم اما مقتدر خواهند گرفت .الیس الصبح بفریب
مولوی عبدالروف توانا
انتهای پیام/